ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
روایت است که در یک پیکنیک خانوادگی در کوهپایه های کلیمانجارو مادر و دختری به این کشف نائل شدندی که گر چای را هورت کشی ،چای در مسیر لیوان تا دهان خنک شدندی وزحمت فوت کردن را کم میکنندی . و همانا با این کشف افتخار دریافت عنوان مادر،دختر شایسته را از آن خود کردندی !
-----------------
+الهی یهو کامپورترت نپکه صلوااات!اللهم صلی علی محمد وآل محمد
آرزو نوشت:1)میخواهم مربی بشوم زودتر.بعد با بچه ها کلی کار کنیم.بازی کنیم نقاشی بکشیم.فقط میترسم دوباره اونا رو ببینم جو گازم بگیره خودمم بچه شم بعد یکی پیدا نشه بیاد جمعمون کنه!!
دوستم یکی دوماهیه تو یه مهد کار میکنه ماجراهاشو که تعریف میکنه منم هوایی میشم!!خب چیه منم دل دارم!
دستشون درد نکنه واقعا!
بله کمک بزرگی به بشریت کردن!
روحت شاد . . .
+ ارزوی موفقیت
ویادم گرامی...
+مچکرم
سلام یاسمین جون
شما میبایست این مطلب را رمز دار میکردید تا مبادا بیگانگان آن را رویت نموده و در صدد دزدیدن مغز شما برآیند !
نه بابا این حرفا چیه ما متعلق به همه هستیم.
پروردگارا از عشق امروزمان چیزی برای فردایمان باقی بگذار....
به اندازه یک نگاه...
به اندازه یک لبخند....
تا به یاد داشته باشیم که روزی عاشق هم بودیم
خیلی قشنگ بود یاسمین جون!

خسته نباشی
انشالله زودتر مربی بشی .
فکر میکنم قبلا هم وبلاگت رو خوندم ...خیلی وقت پیش .
خیلی مرسی!

ایشـــــــــــــالا.یه جا رفتم درخواست دادم کاشکی جور شه!
شاید قبلیه اسمش نسیم سحری بود!
من که خیلی وخت پیش اینو کشفیده بودم
ولی ما تازه پی به این راز بردیم واین کشفو مدیون هوای سردوکوهستانی هستیم و از همین تریبونم ازش تشکر میکنیم!
کاش همش با زره حل می شد!!