یاد ایام

امسال هم مثل سالهای دیگه از راه رسید ،متاسفانه روزهای آخر سال قبل با ما به مدارار رفتار نکرد و دایی عزیزم رو از ما گرفت و داغدارمون کرد.

عیدهم کم کم داره تموم میشه، مثل هر سال اومدن فامیل عطر و بوی دیگه ای به این روزا داد، و غم تلخ وداع با دایی جوونمون رو برامون قابل تحمل تر کرد.

آبجی خانم هم ماههای آخر بارداریشون رو دارن میگذرونن و‌حسابی گرد و قلمبه شدن،همه بیصبرانه منتظر ورود دوتا کوچولوی عزیز هستیم.

دلم میخواست پارسال به چیزی که منتظرش بودم برسم اما مثل اینکه باز هم باید صبر کنم،خدایا کاش این روزها روزهای آخر انتظار باشه تحملش خیلی سخته:|

نظرات 3 + ارسال نظر
آرتمیس یکشنبه 16 فروردین 1394 ساعت 13:29

سلام یاس عزیز
خوبی دوستم ؟
خدا رحمتشون کنه ..ایشالا روزهای پیش رو در سال جدید براتون توام با شادی باشه .

آنه حمیده :)) ، به زودی سرتون شلوغ میشه


ایشالا درست میشه خانومی :)

سلام خانم مهندس
خداروشکر،شما خوبید ایشالا؟
خیلی ممنون،همینطور برای شما.
بهله دیگه!

ایشالا.

آرتمیس شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 16:38

خوبی یاس ؟
خاله شدی ؟

سلام خانمی احوال شما؟
بعله دوازده روزه

آرتمیس یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 00:05

سلام عزیزم
ممنون


ای جاااان ، دوقلوها ..تبریک خاله حمیده :)
حسابی سرتون شلوغ شده ، یشالا به سلامتی عزیزم ..خدا حفظشون کنه

سلام خانمی
خیلی ممنون...
هعی کم و بیش،مرسی عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد