ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
داشتم ایمیل هامو چک میکردم ایمیلی با عنوان خوابگرد منو یاد تجربه های خودم از خوابگردی انداخت.توی فامیل ما خوابگردی سابقه ای دیرینه داره.
این پدیده بعضی وقتا میتونه عواقب دردناکی به دنبال داشته باشه یک نمونه اش برای پسر دایی بنده چندین سال قبل وقتی که کوچیک بود اتفاق افتاد.
دایی بزرگ ما همونطور که توی پست های قبل بهش اشاره شد قم زندگی میکنن میدونید که قم تابستونای گرمی داره در عین حال شبهای تابستون خیلی باصفایی هم داره که جون میده برای تو پشت بوم خوابیدن .اون موقع ها خونه ی دایی از اون خونه قدیمیا بودو پشت بوم باصفایی داشت شب قبل از خواب کلی با آسمون خیال پردازی ها می کردیم. توی یکی از همین شبهای تابستون که پسر دایی مذبور توی پشت بوم خوابیده بوده شروع میکنه به خواب گردی و همینجور که داشته خواب گردی میکرده می رسه به لبه ی پشت بوم که بدون حفاظ بوده واز اونجا شالاپی میوفته توی کوچه!
از قضا همسایه شون که مهمون داشته اومده بودن توی کوچه برای بدرقه ی مهمونا که میبینه یکی از پشت بوم دایی اینا افتاد تو کوچه سریع دایی ایم رو خبر میکنه و میرسوننش بیمارستان .خدا رحم کرده بود که چیز خاصی نشده بود کمی لب و دهنش وتا حدود کمی فکش آسیب دیده بود که زود خوب شد. ولی از اون به بعد دایی اینا در پشت بومشونو بستن و دیگه اجازه نمی دادن کسی شبها تو پشت بوم بخوابه.
یک بار هم دختر خاله ته تغاری توی خونه ی ما شروع به خوابگردی کرد .بعد از ظهر بود وبا اهل منزل همگی نشسته بودیم توی حال و داشتیم تلوزیون تماشا میکردیم . یهو دیدیم این خانم محترم سر لخت درو باز کرد اومد تو حال زیر زبونشم یه چیزایی میگفت.ماهم نمی دونستیم که این خوابه سریع خواهرش پاشد دستش و گرفت برد تو اتاق .لازم به ذکر است که فرد مذبور خواب بسیار سنگینی هم داره و وقتی از کسی میخواد که برای ساعت خاصی بیدارش کنه بهش تذکر میده اگه بیدار نشدم آب بریز تو صورتم!!!
آآخ آآخ! اینا همش سوژه س که از دستمون میپره!
خدایا برسان. . .
اونم چه سوژه ای مخصوصا با قلم شما خوندن داره واقعا!
کلا پدیده خطرناکیه !
احوال شما جناب فانی.
اوف خیلی!
میدونستن خوابگردی داره و اجازه داده بودن تو پشت بوم بخوابه ؟
من بی تقصیرم!
اگه خوابش سنگین نبود که باید متوجه گشت و گذارش حین خواب میشد دیگه نه ؟؟
آره دیگه احتمالا!
توی پشت بوم دقیقا کجای پشت بوم میشه ؟
میخوام ببینم پشت بوم مام داره از اونا یا نه
از در که وارد می شه یه سطح بزرگ و صافیه همونجا توی پشت بوم محسوب میشه!
خبرنگار چند وقت دیگه قراره برم تو(!)یکی از این آزمونهای استخدامی شرکت کنم بیشتر سوالاش دستور زبان و املای کلماته به نظر ت قبول میشم؟امیدی هست؟
خب از همه گفتی
از خواب گردی های خودت نگفتی
لو بده
اصن معلومه از اونایی هستی که هر شب توی خواب اینور اونور میری
بگو به کسی نمیگم
گوش تو بیار ، به کسی نگی ها یه شب وقتی که کودکی بیش نبودم تو جای خودم خوابیدم صبح جلوی تلوزیون از خواب پا شدم!
به کسی نگی ها من بهت اعتماد کردم!:D
به حق چیزای ندیده ...
:دی
امروز صبح درحالی که داشتم ولگردی توی نت یا همون وبگردی خودمون رو انجام میدادم به وبلاگ شما برخوردد کردم و مقدار زیادی ازخاطرات و نوشته هاتونو خوندم خیلی جالب بود نثرجالبی دارید و روایتهای بامزه ای رو نقل کرده بودین .ادامه بدین وبلاگ قشنگی دارید.موفق باشید .
مرسی که وقت گذاشتید.
خیلی ممنون.