یاد ایام

امسال هم مثل سالهای دیگه از راه رسید ،متاسفانه روزهای آخر سال قبل با ما به مدارار رفتار نکرد و دایی عزیزم رو از ما گرفت و داغدارمون کرد.

عیدهم کم کم داره تموم میشه، مثل هر سال اومدن فامیل عطر و بوی دیگه ای به این روزا داد، و غم تلخ وداع با دایی جوونمون رو برامون قابل تحمل تر کرد.

آبجی خانم هم ماههای آخر بارداریشون رو دارن میگذرونن و‌حسابی گرد و قلمبه شدن،همه بیصبرانه منتظر ورود دوتا کوچولوی عزیز هستیم.

دلم میخواست پارسال به چیزی که منتظرش بودم برسم اما مثل اینکه باز هم باید صبر کنم،خدایا کاش این روزها روزهای آخر انتظار باشه تحملش خیلی سخته:|