بچه ی زمونه!

دخترخاله تعریف میکرد رفته بودن خونه ی  دوستشون که یه دختر داشته یه ماه کوچیکتراز صدرا.میگه اینا به هم نگاه میکردن درحالی که انگشتای شست و اشاره شون تو دهناشون بود به زبون خودشون باهم حرف میزدن همینطور گل میگفتن گل مشنفتن بعدمام که نمی فهمیدیم چی میگن.میگه خونه که رسیدیم بابای صدرا بهش میگه:این دفه چیزی بهت نگفتم دیگه نبینم با دختر نامحرم بگو بخند میکنیا!! 

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد جمعه 11 اسفند 1391 ساعت 14:26 http://www.akhavanmohamad.blogfa.com

خوب راست گفتن دیگه. چه معنی داره ؟

والا!

ذفرون شنبه 12 اسفند 1391 ساعت 02:02 http://debekhand.blogfa.com

خو بیبیا هم دل دارن

عزیزم دل حرم الله نباید غیری رو توش جاداد!

topoli یکشنبه 13 اسفند 1391 ساعت 12:37 http://ghandeasal91.blogfa.com

بابای غیرتی !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد