تابستان خود را چگونه گذراندید!

امسالو مرور میکنم

یکی از اتفاقاتی که شاید تا سالها از ذهن من و هم ولایتیام  پاک نشه زلزله ی اهر ورزقان بود که متاسفانه عواقب خیلی دردناکی داشت.

واما در آن روز در خانه ی ما چه گذشت؟

     همون طور که مستحضرید این اتفاق تابستون بود که افتاد؛ ظهر یه روز ماه رمضون.اون شب شب سوم احیا هم بود.در اون لحظه من تو آشپزخونه بودمو کوزت وار داشتم ظرفهایی رو که از سحری مونده بودو میشستم البته دورغ چرا شستن که چه عرض کنم  داشتم میچیدمشون تو ماشین ظرفشویی تقریبا آخرای کار بودو داشتم کف سینک رو میشستم که احساس کردم زمین زیر پام داره میلرزه اول فکر کردم بازم ته تغاریه که داره بپر بپر میکنه،میخواستم یه تشری بهش بزنم ولی فرصت نشد و شدت زمین لرزه بیشتر شد و یهو بلندگفتم:یا امام حسین(ع)!اهل منزل که تو اتاق مشغول تماشای تلوزیون بودن از جا جستن و هر کدوم یه گوشه ای چهار چوب دری پناه گرفتن.

بابا که از یاحسین گفتن عمیق من خنده ش گرفته بود یه نگاهی بهم کرد خواست تو چهار چوب در آشپز خونه که تنها جای باقی مونده بود پناه بگیره که من سریعتر وارد عمل شدمو دیگه جایی برای بابا نموندو ناچار دوید تو راه پله یهو دیدیم مامان که تو اتاق خوابیده بود با چشمان پف کرده اومد تو حالوخیلی شیک و ریلکس  گفت زلزله اومد!؟حالا از اون ور خواهرم از این ور ته تغاری داد میزنن مامان بیا اینجا مامان بدو!

که تا مامان جایی برای خودش پیدا کنه زمین لرزه تموم شد.و هممون از کارهایی که انجام داده بودیم خندمون گرفته بود.

مامان میگفت:قیامت شده یاد هم نمی افتید.همه فکر خودتونید.نمی گید من خوابم بیاید بیدارم کنید!

از اونور دیدیم یکی داره زنگ میزنه آیفونو برداشتم دیدم باباست!!!

گفتم بابا  تنها تنها میخواستی بری؟!

+نه بابا رفتم کنتور برقو گازو بزنم!


نظرات 6 + ارسال نظر
خبرنگار یکشنبه 20 اسفند 1391 ساعت 19:29 http://ghasedake90.mihanblog.com

حاضر

یاسمین دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 03:28 http://http:/sharifipour1371.blogfa.com/

من ازاین نوع زلزله ها که روسرمون خراب نمیشه و فقط هیجان میده خوشم میاد

اتفاقا منم هیجان دوست میدارم

صحرا دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 11:08 http://sahra1359.parsiblog.com/

جدا از دردناکی اون حادثه . خیلی باحال بود، پستتون رو عرض میکنم .

خیلی ممنون

A-R-I-Y-A سه‌شنبه 22 اسفند 1391 ساعت 09:37 http://yad-e-ayyam.mihanblog.com/

آذر بایجان رفته بود رو ویبره

بﻻه اتفاقا هنوزم گاهی شوخیش میگیره.اصلا خیلی شیطون شده

ذفرون پنج‌شنبه 24 اسفند 1391 ساعت 21:26 http://debekhand.blogfa.com

بابات خیلی باهاله

آسیه پنج‌شنبه 5 اردیبهشت 1392 ساعت 21:08 http://neveshtehayea30.blogfa.com

الان این مدت که چپ و راست این ور و اون ور زلزله میاد ما هم بی نصیب نمیمونیم میفهمم چی میگی...
بابای شما هم که دست کمی از بابای من نداره

فلات ایران کلا رو ویبرست شوخیش گرفته اصلا!
آره معمولا باباها همشون مثل همن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد