داستان نوروز92

هنوز برای عید برنامه ای نداشتن هرکس یه پیشنهادی میداد

_بیاید امسال یه کار متفاوت کنیم و بریم سمت جنوب ؛شیراز و بوشهر و اهواز.

+امسال جمع شید با مامانمینا بیاید ساری اونجا جاهای دیدنی زیادی داره یکی دو شبم میریم ییلاق

*اصلا بیاید امسال هرسیزده روز عیدو بریم مشهد باشیم.


انتخابهای سختی بود. هر سه تا وسوسه برانگیزو خواستنی بودن؛ولی از بین همه ی گزینه ها گزینه ی دوم بیشتر خود نمایی میکرد علتشم این بود که یکی دوسالی بود که شمال نرفته بودن و از یه طرف دختر خاله تمام عیدو قرار بود اونجا باشه و اگه جای دیگه میرفتند نمیتونست باهاشون باشه.

با پدرای خونه صحبت شد تا اونا هم نظرشونو بگن.اونا هم باهاشون موافق بودن پس قرار شد مقدمات کار انجام بشه و یه هفته از عید رو ساری باشن....

اما راضیه با دوستاش بلیط گرفته بودن واز 28 اسفند میرفتن مشهد،به یاسم گفته بود اگه بخواد اونم میتونه باهاشون بره. ولی اون موقع جوابی بهش نداده بود.

چند روزی گذشت جای مناسبی برای اجاره چند روز توی ساری پیدا نشد .دخترخاله میگفت خونه ی برادر شوهرش خالیه و میتونند  اونجا باشند،ولی همه موافق این کار نبودن.

یاس داشت از برنامه ی شمال نا امید میشد وفکر کرد که از اصل بیخیال سفر شمال بشه و با راضیه بره مشهداز باباش مشورت خواست اونم گفت که میره دنبال بلیط شاید از بین برگشتی ها تونست یکی پیدا کنه.وقتی دختر خاله شنید ناراحت شد.سردرگمی ناراحت کننده ای بود .ولی بلاخره تصمیمش و گرفت و از بابا خواست دیگه دنبال بلیط نباشه.تواین مدت طی رایزنیهایی که بین دوخانواده شده بود،تصمیم قطعی برای رفتن به ساری گرفته شد...

                                                                                             ادامه دارد....

نظرات 3 + ارسال نظر
mohsen جمعه 9 فروردین 1392 ساعت 14:40 http://roozbarooz.blogsky.com

چه داستان قشنگی

ممنون.

ذفرون یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 14:47

مهم اینه در جا هم خوش بگذره مسافرتم نشد نشد دست کم مث ما سوخته نمی شین

منظورتون آفتاب سوخته اس؟
بله من هم موافقم!

سم دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت 23:39

اگه نظرم ونذاری تو سایت دیگه نر نمیذارماا

دیدی گذاشتم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد