بابای همه فن حریف

از بچگی تا الان وشاید همیشه بابام برام یه آدم همه فن حریف بوده که جواب سخت ترین سوالاتمم میتونستم بپرسمو بهترین جواب رو بگیرم.هر کاری بخوای از  کار فنی مکانیکی گرفته حتی پزشکی همیشه یه کمکی بهت میکنه.حتی تو آشپزی وخیاطی هم دستی داره و این مهارتها رو فقط توی چند ماه که  به رسم و عادت قدیمیا شاگردی خیاط و آشپز رو کرده یاد گرفته.

بارها شده بزرگترای فامیل زنگ زدن و برای کارهاشون از بابا مشورت خواستن.

بابا دستی هم در پزشکی دارن ولی من خودم به شخصه  اعتقاد دارم که در این یک زمینه باید به پزشک متخصص رجوع کرد و تا وقتی که تجویزات بابا رو به تایید یه دکتر نرسونم دارویی نمی خورم که معمولا هم دستورات بابا با دستورات پزشک مطابقت داره.

یکی که دیگه خیلی برام جالب بود اتفاقی بود که دیروز افتاد.خاله زنگ زده بود و میخواست از بابا بپرسیم که چرا وقتی روزه است دهنش تلخ میشه ؟چون زنگ زده بود از دکتر وقت بگیره که به یه ماه دیگه وقت داده بود. وبابا بعد از پرسیدن چند سوال حرفه ای تشخیص دادن که باید از صفراشون باشه و براساس شواهد هم درست از آب دروامد.

یک بارم برای یک نفر که به خاطر عوارض پوستی که داشت و بارها به پزشک مراجعه کرده بود پیشنهاد داد یه داروی ضد حساسیت مصرف کنه ومشکلش بااستفاده از یه ورق از اون قرص بر طرف شد.

توی مسائل فنی هم معمولا با نظرات و پیشنهاداتشون متخصصین این امر و متعجب میکنن.

یه نفر بود که یه بار از سر تعجب بهم گفت بابات یه دایره المعارف کامله!!

هرچند که بعضا به خاطر این همه چیز دونیش به دردسر هم افتاده و به خاطر مسائلی که می دونسته و بقیه نمی فهمیدن زجر کشیده.

بعضی وقتا با خودم فکر میکنم اگه یه روزی در آینده از همسرم یه سوالی بپرسمو جوابشو ندونه چه حس بدی خواهم داشت.نمی دونم بعد از بابام مردی هم وجود خواهد داشت که من بتونم همیشه و تو همه ی شرایط بهش تکیه کنم و به تواناییهاش ایمان داشته باشم یا نه ،ولی همیشه از این بابت خوشحال خواهم بود و افتخار خواهم کرد که بابای من یه ابر مرد واقعیه.

فکر میکنم علت این همه مهارت و تخصص اول از همه هوش سرشار و حافظه ی قوی باشه که بعد از مدتها از یاد گرفتن یه کاری یا خوندن یه مطلبی باز هم به یادش میمونه. ویکی دیگه هم ارتباطات وسیعی که با اقشار مختلف داره و بعد هم اینکه هیچ وقت هیچ کاری رو برای خودش عارنمی دونه واینکه هرکاری که پیش بیاد سعی میکنه خودش انجام بده و ازش سر دربیاره.

همیشه آرزو داشتم،کاش منم یکم از اینهمه توانایی های بابا رو به ارث برده بودم!اما افسوس...

در آخر باید بگم تحصیلات ایشون فوق لیسانس مدیریت هستش!

نظرات 6 + ارسال نظر
یاسمین چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 06:26 http://http://sharifipour1371.blogfa.com/

یاس قربون دستت من دندونم دردمیکنه...دندون عقلم چیکارش کنم!

شوخی میکنم...
من مطمنم هیچ همسری برای شما نمیتونه پدرمحترمتون باشه یعنی درواقع فکرمیکنم هیچ شوهری نمیتونه مثل پدر آدم باشه آما... امیدوارم یه همچین شاهزاده ایی با اسب سفید درآینده نه چندان دور پیدا شون بشه

به به پدرهم رشته ایی ما هستن سلام اختصاصی بنده رو به ایشون برسونید

:))

خیلی ممنون خانمی:*

سلامت باشید بزرگیتونو میرسونم.

آسیه چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 14:52 http://neveshtehayea30.blogfa.com

خیلی خوبه بابا اینجوری باشه...خدا حفظشون کنه...
من همیشه در حسرت این بودم که مثل بابام مخ ریاضی داشتم و بتونم ذهنی 4 رقم در 4 رقم ضرب کنم ولی مخم تو ریاضی آک بند آک بند هست...

آره ،خیلی ممنون.
اصلا ریاضی که دیگه هیچ چی.

محمد پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 15:41 http://www.akhavanmohamad.blogfa.com

در واقع باید بگین: از هر انگشتشون یه هنر میباره.

بعله به عبارتی از هر انگشتشون یه هنر میباره.:))

پسر قد بلند جمعه 28 تیر 1392 ساعت 03:41 http://ambers.blogfa.com

سلاممممممممممممممممم
اول از همه
خیلی شرمنده یاس خانم بابت اینکه نبودم و نتونستم بیام به وبلاگ قشنگت سر بزنم
دوم اینکه
از آخرین پستی که خوونده بودم تا همین پست خوندم و میخوام واسه هم برم نظر بدم اما شرمنده وضعیت اینترنتم محدود هستش

ولی در کل
امیدوارم خدا بابارو براتون حفظش کنم
من خودم تو مایه بابا هستم
تقریبا سعی میکنم توی همه چیز حتی به اندازه یک سر سوزن یاد بگیرم و به نظرم خیلی فایده داره
البته یک مشکل اساسی هم اینه که آدمایی که خیلی می فهمنن از دست آدمای نفهم خیلی زجر میکشن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

واقعا من با ته تغاری احساس هم دردی شدید پیدا کردم
آخه مگه یک دختر خانم چقدر میتونه بیب باشه که موهاشو از ته بزنه
_____________________

از همه بدتر اونه که روحانی بگه از اول اول برام توضیح بدید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک بنده خدا بی شعوری هم همین بلا سر شیرین من درآورده بود که من نجاتش دادم از دستش

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من هم خیلی دوست دارم برم عتبات اما نمی تونم و نصیب نمیشه

سلام علیکم
خیلی ممنون که وقت گذاشتید.

واقعا درد آوره!

:)))

دست گلت درد نکنه:)

البته باید توضیح بده از نه که نه به اون صورت مدل پسرونه اس.برای تنوع خیلیم بد نیس من که دیگه عادت کردم و احساس میکنم اینطوری خیلی راحتم!:)

ایشالا به زودی قسمتتون بشه همراه شیرین خانم.

آرتمیس جمعه 28 تیر 1392 ساعت 15:10

خدا حفظشون کنه...

ممنون آرتمیس جون:*

یک جراح یکشنبه 30 تیر 1392 ساعت 20:49 http://www.hamidahmadi.blogsky.com

چه باباب با معلوماتی ..تبرییییییک

خیلی ممنون آقای دکتر.:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد